شمارهٔ ۹

عطار / مختارنامه / باب چهل و ششم: در معانیی که تعلّق به صبح دارد

ای صبح اگر از پرده عَلَم خواهی زد
بی تیغ مرا سر چو قَلَم خواهی زد
زان سِر که میان من و یار است امشب
دم نتوان زد چرا تو دم خواهی زد