غزل شمارهٔ ۴۴۵
عشق سلطان ما جهان بگرفت
تخت دل ملک جاودان بگرفت
بگرفت آتشی و در ما زد
سوخته بودیم و در زمان بگرفت
آفتابش چو برکشید عَلم
چتر عالم به سایه بان بگرفت
عشق صاحبقران جهانگیر است
شاه صاحبقران جهان بگرفت
صورت او نشان معنی داد
حکم معنی از آن نشان بگرفت
نعمت الله به ذوق گویا شد
سخنش ملک جاودان بگرفت