غزل شمارهٔ ۲۴۱
در دل ما عشق از جان خوشتر است
در دل ما عشق از جان خوشتر است
عشق او گنجی و دل ویرانه ای
عشق او گنجی و دل ویرانه ای
خوش بود یک جام می شادی ما
خوش بود یک جام می شادی ما
آب چشم ما به هر سو می رود
آب چشم ما به هر سو می رود
راز دل با غیر پیدا کی کنم
راز دل با غیر پیدا کی کنم
صوت بلبل خوش بود در گلستان
صوت بلبل خوش بود در گلستان
نعمت الله گر تو را باشد خوش است
ور نباشد مفلسی زان خوشتر است