شمارهٔ ۲۵

هاتف اصفهانی / دیوان اشعار / ماده تاریخ‌ها

حیف ز حاجی نبی گوهر بحر وجود
کز ستم آسمان گشت نهان در زمین
در گران قیمتی بود و سپهر از جفا
در دل خاکش نهاد ساخت چو گنجش دفین
رفت ازین گلستان چون گل و احباب را
ماند ازو داغ و درد در دل و جان حزین
جانب خلد برین بار سفر بست و شد
در روضات جنان همنفس حور عین
چون ز غم آباد دهر، گشت ملول و به شوق
کرد از این خاکدان رو به مقام امین
خامهٔ هاتف نوشت از پی تاریخ او
منزل حاجی نبی باد بهشت برین