شمارهٔ ۶

عطار / مختارنامه / باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق

دوش آمد و گفت: «در درون ما را باش
در خاک نشین و غرقِ خون ما را باش»
بر من میزد تاکه ز من هیچ نماند
چون هیچ شدم گفت: «کنون ما را باش!»