شمارهٔ ۱۰۴ - حکمت
خواجه برفت و خفت به خاک وتو ز ابلهی
                        در ماتمش به ناله و آه اندری هنوز
                        بزدود خاک تیره از او آب و رنگ و تو
                        در جامه کبود و سیاه اندری هنوز
                        مگری برآن که رخت به منزل کشید و رفت
                        بر خویشتن گری که به راه اندری هنوز