شمارهٔ ۵۴

کنون که دامن مقصود اوفتاد به چنگ
به کام غیر ز کف دادنش محال بود
ز فرط شوق حضورش‌ هنوز حیرانم
که بر که می‌نگرم خواب یا خیال بود