غزل شمارهٔ ۷۶۶

آمیخته است مستی ما با خمار ما
یکدست چون حناست خزان و بهار ما
افغان که نیست سوخته ای در بساط خاک
کز قید سنگ خاره برآرد شراب ما
جز دیده سفید درین تیره خاکدان
صبحی دگر نداشت شب انتظار ما
شد توتیا و آب ز چشمی روان نکرد
در سنگلاخ دهر دل شیشه بار ما
ز آزادگی چو سرو درین بوستانسرا
ایمن ز برگریز بود نوبهار ما
ما را ز بخت سبز چه حاصل، که از بهار
داغ است قسمت جگر لاله زار ما
مهد صدف سفینه طوفان رسیده ای است
از آبداری گهر شاهوار ما
از وحشت است طاقت ما بی قرارتر
با ابر همرکاب بود کوهسار ما
رنگی ز گوهر تو نداریم، گر چه هست
دلچسب تر ز گرد یتیمی غبار ما
کثرت حجاب دیده حق بین ما شده است
در گرد لشکرست نهان شهسوار ما
صائب ز قحط جوهریان در بساط خاک
شد آب سبز در گهر شاهوار ما
بررسی آماری غزل شمارهٔ ۷۶۶ - آمیخته است مستی ما با خمار ما

بیشترین کلمات استفاده شده از لحاظ آماری کلمات خاک، درین، شاهوار، سبز، آب، گهر، دیده، بساط، بهار می باشند. صائب تبریزی از کلمه خاک ۲ بار ، درین ۲ بار ، شاهوار ۲ بار ، سبز ۲ بار ، آب ۲ بار ، گهر ۲ بار ، دیده ۲ بار ، بساط ۲ بار ، بهار ۲ بار در غزل شمارهٔ ۷۶۶ - آمیخته است مستی ما با خمار ما استفاده کرده است.

کلمه تکرار
خاک 2
درین 2
شاهوار 2
سبز 2
آب 2
گهر 2
دیده 2
بساط 2
بهار 2