شمارهٔ ۴۱

عطار / مختارنامه / باب هفتم: در بیان آنکه آنچه نه قدم است همه محو عدم است

زان روز که در صدر خودی بنشستم
تا بنشستم به بیخودی پیوستم
دریای عدم شش جهتم بگرفتهست
من، یک شبنم، چه گونه گویم: هستم