شمارهٔ ۵۱۰
نتوان کرد به زندان بدن محصورم
شیشه را می شکند زور می پرزورم
در نمکدان ز نمکزار چه خواهد گنجید؟
چه کند حوصله تنگ فلک با شورم؟
بس که آمیخته نیش بود نوش جهان
دیدن شهد فزون می گزد از زنبورم