غزل شمارهٔ ۴۶۱۲
جانب اغیار داردآن جفا جو بیشتر
باگرانجانان بود میل ترازو بیشتر
دزد رادر پرده شب می شود جرأت زیاد
می برد دردور خط دل خال هندو بیشتر
می دواند ریشه دردل جوهر تیغ عتاب
عشق راباشد نظر بر چین ابرو بیشتر
بیشتر سنگین دلان بال وپریکدیگرند
می کند درقاف پرواز آن پریرو بیشتر
چشمه ها سیلاب گردد چون به هم پیوسته شد
وحشت مجنون ما گردید از آهو بیشتر
زنگ غفلت فرش باشددردل آسودگان
سبز گردد آبهای مرده درجو بیشتر
با سخن صاحب سخن را التیام دیگرست
دل ز صائب می برد چشم سخنگو بیشتر