غزل شمارهٔ ۴۷۱۷
خشتی به خیر چون خم می بر زمین گذار
دیگر قدم به قصر بهشت برین گذار
اینک سپاه برق عنان ریز می رسد
دست مروتی به دل خوشه چین گذار
چون سوزن از لباس تعلق برهنه شو
پا چون مسیح برفلک چارمین گذار
بر چین چو عنکبوت کمند فریب را
زنبوروار خانه پرانگبین گذار
کمتر نه ای ز خامه بی مغز در وجود
بر صفحه جهان، سخن دلنشین گذار
حرص توانگران ز گدایان فزونترست
جان راببوس وپیش خضر برزمین گذار
جویای توست خوشه گندم به صدزبان
برپای سعی سلسله آهنین گذار
اول بگیر رخنه طوفان نوح را
دیگر بیا به دیده من آستین گذار
صائب علاج آتش سوداست چوب گل
کار عدو به کلک سخن آفرین گذار