شمارهٔ ۲۱

عطار / مختارنامه / باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق

دوش آمدو ره بر دل و جانم در بست
زنّار ز زلفِ دلستانم در بست
گفتم که ز زلفِ دلکشت بخروشم
برخاست و به یک شکر زبانم در بست