شمارهٔ ۴۶۸ - در تقاضا
خداوندا حریفان آمدستند
که تا با من کنند امشب عدیلی
به زر سیکی نمییابم در این شهر
وگرنه نیست در طبعم بخیلی
اعانت کن مرا امشب به سیکی
و یا بیرون کن اینها را به سیلی