غزل شمارهٔ ۲۷۳۴

مولوی / دیوان شمس / غزلیات

ای بی‌تو حرام زندگانی
خود بی‌تو کدام زندگانی
بی روی خوش تو زنده بودن
مرگ است به نام زندگانی
پازهر تویی و زهر دنیا
دانه تو و دام زندگانی
گوهر تو و این جهان چو حقه
باده تو و جام زندگانی
بی آب تو گلستان چو شوره
بی جوش تو خام زندگانی
بی خوبی حسن باقوامت
نگرفته قوام زندگانی
با جمله مراد و کام بی‌تو
نایافته کام زندگانی
تا داد سلامتی ندادی
کی کرد سلام زندگانی
خامش کردم بکن تو شاهی
پیش تو غلام زندگانی