شمارهٔ ۱

عطار / مختارنامه / باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن

دردا که دلم بوی دوایی نشنود
در وادی عشق مرحبایی نشنود
وز قافلهای که اندرین بادیه رفت
عمری تک زد بانگ درایی نشنود