غزل شمارهٔ ۴۹۳
عشق دردیست از خزانهٔ خاص
عشق را کی دهند جز بخواص
جهد کن تا ز اهل عشق شوی
که بجز عشق نیست راه خلاص
گر فلاطونی و نداری عشق
عامی عامی نهٔ ز خواص
عمر بیعشق اگر گذشت ترا
اوفتادی ولات حین مناص
عام باشی و عشق هست ترا
میشوی عنقریب خاص الخاص
اهل علمی که خالی از عشقند
علماشان مخوان بگو قصاص
فیض اگر عاشقی سخن بس کن
گفتگو را بمان بقاضی وقاص