شمارهٔ ۳۰۲
شود رد خلایق هر که را الله می خواهد
نگردد گرد گوهر هیچ کس تا شاه می خواهد
به عیاری توان جان بردن از دست فلک بیرون
ز دام شیر جستن حیله روباه می خواهد
به درد نامرادی صبر کن تا کامران گردی
که عیسی خسته می جوید، خضر گمراه می خواهد