شمارهٔ ۲۴ - اخلاق
چشم بهی مدار از این بدسگال قوم
                        کاینجا شرافت همه کس دست خوردنی است
                        تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی
                        نقش وفا و مهر ز دلها ستردنی است
                        جز نقش نابکار «زر» آن هم ز دست غیر
                        دیگر نقوششان همه از یاد بردنی است
                        اقوام روزگار به اخلاق زندهاند
                        قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است