شمارهٔ ۸

عطار / مختارنامه / باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق

دل را چو به دردِ عشق افسون کردم
از شهر نهاد خویش بیرون کردم
چون راز ونیاز هر دو معجون کردم
آنگاه دوای دلِ پرخون کردم