شمارهٔ ۴۸

عطار / مختارنامه / باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر

دردا که ز دُردی جهان مَست شدیم
پشتی چو کمان و تیر از شست شدیم
آمد شدِ ما نگر که در آخرِ عمر
از پای درآمدیم و ازدست شدیم