غزل شمارهٔ ۵۵۷
گذر کن ز بیغولهٔ نام و ننگ
بشه راه مردان درآبی درنگ
رسوم سفیهان ابله بمان
که رسم سفیهان کند کار تنگ
فراخست و هموار راه خرد
در اینراه نه خار باشد نه سنگ
بدست آوری گر تو میزان عقل
نباشد ترا با خود و غیر جنگ
چو آهنگ جان تو آرد هوا
به حبل هوای خدا زن تو چنگ
هوس بر سرت چون نزول آورد
فرو بر هوس را بدم چون نهنگ
بقدر ضرورت ز دنیا بگیر
مکن بار بر خود گران و ملنگ
کمی مال افزونی راحت است
کمی جاه آسایش از نام و ننگ
پذیرفتی این نکته را گرچه فیض
وگرنه سر خالی از عقل و سنگ