غزل شمارهٔ ۳۱۱۲

حضور قلب کی در سینه پرشور می باشد؟
کجا آسودگی در خانه زنبور می باشد؟
زکشتن زنده جاوید می گردند اهل حق
که از دار سیاست رایت منصور می باشد
نیاید در حیات آن کس که بیرون از تن خاکی
اگرچه هست بر روی زمین، در گور می باشد
نگردد شوق رهرو بیش از نزدیکی منزل
در آن وادی که بیش از راه، منزل دور می باشد
مرا نگذاشت در سر هوش لعل آبدار او
می ممزوج اینجا بیشتر پرزور می باشد
زچشم خوش نگاهان بر ندارد چشم وقت خط
حقوق آشنایی هر که را منظور می باشد
به چشم کم مبین زنهار در دولت ضعیفان را
که خال چهره ملک سلیمان مور می باشد
کند از سنگ پیدا حسن عالمسوز عاشق را
چراغ طور را پروانه کوه طور می باشد
زخوان رزق اگر صائب به دل خوردن شوم قانع
نمکدانم همان از دیده های شور می باشد