غزل شمارهٔ ۵۱۱۶
افتاد ماه عارض اودر وبال خط
                        زلفش هوا گرفت به یک گوشمال خط
                        منسوخ گشت چون خط کوفی ز خط نسخ
                        طغرای چین ابروی اواز مثال خط
                        گر صد هزار تبت وارونه خوانده ای
                        بیرون نمی رود ز ضمیرت ملال خط
                        قیر دوال پا که شنیدی خط است و بس
                        چند آبروی تیغ بری در زوال خط
                        خواهد فتاد کوکب بخت بلند تو
                        ازآه و دود سوختگان دروبال خط
                        رحمی به خاکساری عاشق نمی کنی
                        تاروی نازکت نخورد خاکمال خط
                        صائب چه دولتی است که روشن نموده است
                        چشمم سواد خط غبار از خیال خط