غزل شمارهٔ ۱۲۶۲
بر در می فروش خوش بنشین
جام می را بنوش خوش بنشین
پرده را ز خویشتن مدران
سِر خود را بپوش خوش بنشین
این نصیحت نکوست یادش دار
حلقه ای کن به گوش خوش بنشین
درد اگر هست خوش خوشی می جوش
ور تو صافی مجوش خوش بنشین
از سر کاینات خوش برخیز
تا بیائی به هوش خوش بنشین
در سمرقند اگر نیابی یار
خوش برو تا بلوش خوش بنشین
در خرابات نعمت الله را
گر بیابی به گوش خوش بنشین