غزل شمارهٔ ۸۸۷

خرامنده سروی به رخ گلستانی
فروزنده ماهی به لب دلستانی
بهشتی به رخسار و در حسن حوری
جهانی به خوبی و در لطف جانی
نه حور بهشت از طراوت بهشتی
نه سرو روان از لطافت روانی
به بالا بلندی به یاقوت قندی
به گیسو کمندی به ابرو کمانی
ز مشک ختن بر عذارش غباری
ز شعر سیه بر رخش طیلسانی
در آشفتگی زلفش آشوب شهری
لبش در شکر خنده شور جهانی
به هنگام دل بردن آن چشم جادو
توانائی و خفته چون ناتوانی
چو هندو سر زلفش آتش نشینی
چو کوثر لب لعلش آتش نشانی
سفر کرد خواجو ز درد جدائی
فرو خواند بر دوستان داستانی