غزل شمارهٔ ۱۶۶۵
هزار رنگ گل فیض در گل صبح است
اثر ز حلقه به گوشان بلبل صبح است
بهار عیش که سرسبزی نشاط ازوست
نمکچشی ز شکر خنده گل صبح است
طراوت رخ شبنم گل سحر خیزی است
بهار فیض هم آغوش سنبل صبح است
شبم که خون شفق را به روی مالیده است
ستم رسیده تیغ تغافل صبح است
ز باغ طبع تو صائب چه گل شکفت که باز
زبان خامه ات امروز بلبل صبح است