غزل شمارهٔ ۱۸۹
صورتی آراستی معنی کجاست
کی خدا یابی چه رویت با ریاست
ظاهر و باطن به همدیگر نکوست
هر که دارد هر دو با ما آشناست
گرچه تمر و جو ز هر یک تیرگیست
بهتر از این هر دو آن انجیر ماست
مجلس عشقست و ما مست و خراب
این چنین بزم خوشی دیگر کجاست
بحر عشقش را کرانی هست نیست
ابتدا نبود ورا بی انتهاست
آفتابست او و عالم سایه بان
عالمی در سایه بان پادشاست
هر که چون ما بندهٔ سید بود
هم چو بنده سید هر دو سراست