غزل شمارهٔ ۱۲۰۰

ما بندهٔ مطلق خدائیم
فرزند یقین مصطفائیم
در مجمع انبیا حریفیم
سر حلقهٔ جلمه اولیائیم
او با ما ، ما ندیم اوئیم
آیا تو کجا و ما کجائیم
مستیم ز شراب وحدت عشق
مستانه سرود می سرائیم
تا واصل ذات خویش گشتیم
با هر صفتی دمی سرائیم
یک معنی و صدهزار صورت
در دیدهٔ خلق می نمائیم
سید ز خودی خود فنا شد
والله به خدا که ما خدائیم