غزل شمارهٔ ۱۱۱۲
غم مخور یارا که غمخوارت منم
این جهان و آن جهان یارت منم
بر سر بازار ملک کائنات
اول و آخر خریدارت منم
رو به داروخانه و درد من آر
چون شفای جان بیمارت منم
گر به دوزخ می کشندت خوش برو
چون که در آتش نگهدارت منم
ور به جنت می روی بی ما مرو
چون فروغ باغ و گلزارت منم
یک دو روزی هر کجا خواهی برو
بازگشت آخر کارت منم
هاتفی از غیب می داد این ندا
نعمت اللها طلبکارت منم