غزل شمارهٔ ۱۷۳

من ترا ام حلقه در گوش ای پسر
پیش خود میدار و مفروش ای پسر
جام می بستان ز ساقی ای صنم
بوسه‌ای ده زان لب نوش ای پسر
چنگ بستان و قلندروار زن
تا به جان باز آورم هوش ای پسر
آنچه هجران تو با ما کرد دی
با خیالت گفته‌ام دوش ای پسر