چه گنجها بنهادند و دیگری برداشت
چه رنجها بکشیدند و دیگری آسود
به تازیانهٔ مرگ از سرش به در کردند
که سلطنت به سر تازیانه میفرمود
نفس که نفس برو تکیه میکند بادست
به وقت مرگ بداند که باد میپیمود