شمارهٔ ۳۸۴

پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی بود
هر شکاف از دل چاکم لب خندانی بود
روزگاری است نرفتیم به صحرای جنون
یاد مجنون که عجب سلسله جنبانی بود!