شمارهٔ ۵۲۷
حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم
مرغی نیم که بیضه درین آشیان نهم
چون صبح بس که پرده دری دیده ام ز خلق
ترسم که راز با دل شب در میان نهم
خاکم که سینه ام هدف تیر عالم است
گردون نیم که با همه کس در کمان نهم