غزل شمارهٔ ۳۶
حضرت او را به او بینیم ما
لاجرم او را نکو بینیم ما
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
غرق دریا مو به مو بینیم ما
غیر او در آتش غیرت بسوخت
غیر او چون نیست چون بینیم ما
عاشق و معشوق ما هر دو یکیست
رشته یک تو کی دو تو بینیم ما
احولست آن کس که یک بیند به دو
کی چو احول یک به دو بینیم ما
در نظر داریم دایم آینه
جان و جانان روبرو بینیم ما
دیگران او را به نعمت دیده اند
نعمت الله را به او بینیم ما