غزل شمارهٔ ۱۲۷۳
هر که از دل دور باشد در نظر منظور نیست
هست دایم در نظر آن کس که از دل دور نیست
دشمنی با شوربختان چرخ بیجا می کند
این کباب خوش نمک محتاج چشم شور نیست
می دهد اندوختن داغ پشیمانی ثمر
آتشی چون شهد بهر خانه زنبور نیست
شکوه ها دارد ز شور عشق داغ بوالهوس
دیده بی شرم را حق نمک منظور نیست
از رگ خامی ندارد راه دل در بزم عشق
چینی مودار، باب مجلس فغفور نیست
تیغ را بی دست و پا سازد سپر انداختن
خاک اگر سر پنجه خورشید تابد دور نیست
دشمنان را مهربان سازد دل بی کینه ام
آشنارویم، ز من بیگانگی مقدور نیست
آسمان صائب ز جوش اشک من در هم شکست
شیشه نازک حریف باده پر زور نیست