شمارهٔ ۱۱۹
ستاره سحر عشق چشم بیدارست
غبار لشکر غم ناله شرربارست
دلی که نیست در او شور عشق، ناقوس است
رگی که نیست در او پیچ تاب، زنارست
قدم ز دایره خود برون منه صائب
که حصن عافیت نقطه خط پرگارست