غزل شمارهٔ ۵۵
مه ز جور فلک دو تا شده است؟
یا ز مه پارهای جدا شده است؟
دل ز دستم شد و نیامد باز
تا به دست که مبتلا شده است؟
زلف را بیش از این به باد مده
که بسی فتنه در هوا شده است
نیست گل در چمن که بی رخ تو
غنچه را پیرهن قبا شده است
با هلالی چه دشمنیست تو را؟
شیوهٔ دوستی کجا شده است؟