بخش ۱۹ - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را
هر که صاحب ذوق بود از گفت او
                        لذتی میدید و تلخی جفت او
                        نکتهها میگفت او آمیخته
                        در جلاب قند زهری ریخته
                        ظاهرش میگفت در ره چست شو
                        وز اثر میگفت جان را سست شو
                        ظاهر نقره گر اسپیدست و نو
                        دست و جامه می سیه گردد ازو
                        آتش ار چه سرخ رویست از شرر
                        تو ز فعل او سیه کاری نگر
                        برق اگر نوری نماید در نظر
                        لیک هست از خاصیت دزد بصر
                        هر که جز آگاه و صاحب ذوق بود
                        گفت او در گردن او طوق بود
                        مدتی شش سال در هجران شاه
                        شد وزیر اتباع عیسی را پناه
                        دین و دل را کل بدو بسپرد خلق
                        پیش امر و حکم او میمرد خلق