غزل شمارهٔ ۱۵۶۶
نغمه ها گر چه مخالف بود، آواز یکی است
پرده هر چند که بسیار شود، ساز یکی است
کثرت موج ترا در غلط انداخته است
ورنه در سینه دریا گهر راز یکی است
ذره و مهر، صفای دل ازو می یابند
صد هزار آینه و آینه پرداز یکی است
چون نگردند به گرد سر مجنون شب و روز؟
شوخ چشمند غزالان و نظرباز یکی است
صید فرش است درین دامگه، اما صیدی
که دهد سینه خود طرح به شهباز یکی است
ز اختلاف سخن از راه نیفتی صائب
که درین پرده نه توی، سخنساز یکی است