غزل شمارهٔ ۱۸۷
قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
ز گریه، بی تو، مرا بسته بود راه نظر
تو آمدی و نظر میکنم به روی تو باز
چراغ عشرت من مرد و بر تو ظاهر نیست
بیا که پیش تو، روشن کنم به سوز و گداز
ز آسمان و زمین فارغیم در ره عشق
درین سفر چه تفاوت کند نشیب و فراز؟
به روی زرد هلالی ز روی ناز مبین
که از جهان به تو آورده است روی نیاز