غزل شمارهٔ ۱۴۵۱

گر به خانه روی و در بندی
به حقیقت بدان که دربندی
ملک شروان چه می‌کنی عارف
به طلب پادشاه دربندی
همدانی طلب همی کردم
یافتم آن عزیز الوندی