غزل شمارهٔ ۲۷۲
بید بشکفت و گل به بار آمد
لاله بر طرف جویبار آمد
گربهٔ بید بر دریچهٔ شاخ
پنجه بگشود و در شکار آمد
علم خسرو چمن بزدند
یزک لشکر بهار آمد
زان طرف لالهای سرخ برست
زین طرف نالهای زار آمد
سرو آزاد بر یمین افتاد
نرگس مست بر یسار آمد
رفت قمری چو بلبل آمد و گل
که یکی گر بشد هزار آمد
از چمن نکهت صبا بدمید
ز صبا بوی زلف یار آمد
بید بنشست و جام باده نهاد
باد برجست و در نثار آمد
گل رعنا به خانه باز رسید
بلبل مست با قرار آمد
ز سخن ها که هر کسی گفتند
غزل اوحدی بکار آمد