غزل شمارهٔ ۲۲۵۵
حلقه آه مرا سپهر نگین است
گریه من روشناس روی زمین است
تا تو به چشم رکاب پای نهادی
عشرت روی زمین به خانه زین است
رزق من از شاهراه گوش درآید
روزی من چون صدف ز در ثمین است
هر چه بکاری، همان نصیب تو گردد
دانه خود پاک کن که خاک امین است
همت سرشار، سرو عالم بالاست
وسعت مشرب بهشت روی زمین است
خاطر خرم دگر کسی ز که جوید؟
صبح در ایام ما گرفته جبین است
مقصد کوته نظر، بلند نباشد
منزل دور رکاب، خانه زین است
بیهده صائب مکن ز بخت شکایت
چشمه حیوان سیاه خانه نشین است