رباعی شمارهٔ ۱۸

اوحدی / دیوان اشعار / رباعیات

از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست
فاشش نتوان گفت و نهان نتوان خواست
پرسش کردی به یک زبانم شب دوش
و آن عذر کنون به صد زبان نتوان خواست