غزل شمارهٔ ۱۳۰۱
یک حباب قلزم توحید بی اکلیل ست
هیچ موجی بی صدای شهپر جبریل نیست
زیر دیوار گرانجانی نمانند اهل دل
کعبه را بیم خرابی از سپاه فیل نیست
تحفه عاشق نگاهان دیده حیران بس است
هیچ دستاویز سایل را به از زنبیل نیست
به که از پشت پدر راه فنا گیریم پیش
مهلت ده روزه ما قابل تحویل نیست
چاره وارستگی از خلق، ترک صحبت است
قطع افیون را علاجی بهتر از تقلیل نیست
بی نگاه گرم نبود گوشه ابروی او
هرگز این محراب عالمسوز بی قندیل نیست
لازم عشق است بخت تیره و روز سیاه
نیل چشم زخم یوسف غیر رود نیل نیست
می زند بر قلب گردون آه درد آلود ما
پشه ما را محابا از شکوه فیل نیست
در خرابات مغان صائب لب دعوی ببند
صحبت حال است اینجا، جای قال وقیل نیست