شمارهٔ ۳۳

عطار / مختارنامه / باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق

میآمد و بر زلف شکن میانداخت
ناخورده شراب، خویشتن میانداخت
پنهان ز رقیبی که همه زهر نمود
از لب شکری به سوی من میانداخت