غزل شمارهٔ ۵۸۸

نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی
نبردی دل ز من تا جان سپاریهای من بینی
ندادی اختیار کشتن من ترک چشمت را
که در جان باختن بی‌اختیاریهای من بینی
دگرگون حال زان خالم نکردی تا حسودان را
بر آتش چون سپند از بی‌قراریهای من بینی
گران بارم نکردی از غم مرد آزمای خود
که با نازک دلیها بردباریهای من بینی
نشد در جام بهر امتحانم بادهٔ وصلت
که با چندین هوس پرهیزگاریهای من بینی
به قصد جان نخواندی دادی از نقد وفا بر من
که در نرد محبت خوش قماریهای من بینی
نکردی محرم رازم که بهر امتحان هم خود
به غمازی درآیی رازداریهای من بینی
نکردی ذکر خود را زیور لفظم که چون خوانی
کتاب عاشقان را یادگاریهای من بینی
نشد کاری به جنبش کلک فکر محتشم یعنی
نگار من شوی دیوان نگاریهای من بینی
بررسی آماری غزل شمارهٔ ۵۸۸ - نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی

بیشترین کلمات استفاده شده از لحاظ آماری کلمات بینی، نکردی، جان، بهر، نشد می باشند. محتشم کاشانی از کلمه بینی ۱۰ بار ، نکردی ۴ بار ، جان ۳ بار ، بهر ۲ بار ، نشد ۲ بار در غزل شمارهٔ ۵۸۸ - نگشتی یار من تا طور یاریهای من بینی استفاده کرده است.

کلمه تکرار
بینی 10
نکردی 4
جان 3
بهر 2
نشد 2