غزل شمارهٔ ۳۴۳
عاشقان محو یار میباشند
در غم عشق زار میباشند
از برون گر شکفته و خندان
در درون سوگوار میباشند
آنجماعت کز اهل معرفتند
در تماشای یار میباشند
منعمان در شمار روز شمار
پست و بیاعتبار میباشند
در دو کون اهل دانش و بینش
در شمار خیار میباشند
قوم دانا نمای اهل جدل
در جزا اهل نار میباشند
اهل نخوت بروز رستاخیز
زار و پامال و خوار میباشند
آنگروهی که اهل معصیتند
نزد حق شرمسار میباشند
اهل طاعت بقدر رتبه خود
هر یکی در شمار میباشند
فیض در گفتوگوی یارانش
همه در کار و بار میباشند