غزل شمارهٔ ۴۸
ای که از یار نشان میطلبی، یار کجاست؟
همه یارند ولی یار وفادار کجاست؟
تا نپرسند، به خوبان غم دل نتوان گفت
ور بپرسند بگو: قوت گفتار کجاست؟
رفت آن تازه گل و ماند به دل خار غمش
گل کجا جلوهگر و سرزنش خار کجاست؟
صبر در خانهٔ ویرانه دل هیچ نماند
خواب در دیدهٔ غمدیدهٔ بیدار کجاست؟
پار بر داغ دل سوخته مرهم بودی
یا رب! امسال چه شد؟ مرحمت پار کجاست
درخرابات مغان دوش مجویید ز ما
همه مستیم، درین میکده هشیار کجاست؟
بهتر آنست، هلالی، که نهان ماند راز
سر خود فاش مکن، محرم اسرار کجاست؟